- من اگر پیامبر بودم به جای این همه قوانین سفت و سخت برای نوشیدن آب انگور، قوانینی برای مبارزه با بردهداری وضع میکردم. یا حداقل خودم برده نداشتم!
- من اگر پیامبر بودم شاید در آمریکای جنوبی مبعوث میشدم. خاورمیانه به اندازهی کافی پیامبر داشته. آمریکا، ژاپن و اقیانوسیه چه خطایی کردهاند که از این نعمت محروم شدهاند؟
- من اگر پیامبر بودم تلاشی بهتر و غیرقابلتردید برای مشخص کردن فرد جایگزینم میکردم تا بعد از مرگم دو فرقه ایجاد نشود و به جان هم نیافتند. البته اگر خدا هم بودم به پیامبر قبلی میگفتم که اسم پیامبر بعدیات را به پیروانت بگو. پیامبر مبعوث میکنم، ترمیناتور که نمیفرستم!
- من اگر پیامبر بودم، احتمالا یک یا دو بار ازدواج در طول عمرم کافی بود، نه ۱۳ بار که ۱۱ تایش هم در طول ۱۰ سال باشد! همچنین وقتی برای مردان محدودیت تعدد همسر (۴ زوجه) را وضع میکردم برای خودم استثنا قائل نمیشدم، چون اگر من پیامبر بودم، وقاحت هم حدی داشت!
- من اگر پیامبر بودم، یه جوری که به خدا بر نخوره بهش میفهموندم که آخرتی که برای انسانها قرار داده چیزی بیشتر از یک کورهی آتش و یک جندهخانهی لایتناهی و ۲۴ ساعته نیست و اگر من خدا بودم شاید سطح خودم را در حد جاکشی برای اسلام و مسلمین پایین نمیآوردم.
- من اگر پیامبر بودم، به جای شلاق، سنگسار، قطع عضو و اعدام، از زندان و بازپروری کمک میگرفتم.
- من اگر پیامبر بودم، با ازدواج با دختری ۶ ساله و همخوابگی با او در ۹ سالگی موقعیت خودم را به عنوان فردی مثلا معصوم به خطر نمیانداختم.
- من اگر پیامبر بودم، شاید جبرئیل در گوشم گفته بود که همجنسگرایی یک خصیصهی اکتسابی نیست و اینکه فردی همجنسگرا را اعدام کنیم مانند این است که افرادی که موی بور دارند را به دار بیاویزیم. شاید اسرافیل هم میآمد و در گوش دیگرم یواش میگفت که در واقع مقصر اصلی خدا است که جلوی این اختلالهای ژنتیک را نمیگیرد.
- من اگر پیامبر بودم، احتمالا اینقدر قدرت تشخیص و آیندهنگری داشتم که زنی را به همسری اختیار نکنم که پس از مرگم بلای جان اصحابم شود.
- من اگر پیامبر بودم، دینم با جنگ و تجاوز گسترش نمییافت و تقسیم غنایم جنگی و به بردگی گرفتن اسرا در دینم تعریف نشده بود. نه اینکه یک پنجم هر غنیمتی را «خاص خداوند و پیامبر و خویشاوندانش و یتیمان و بینوایان» قرار دهم. همچنین از افرادی که دین من را نپذیرفتهاند، تحت عنوان «جزیه» باجخواهی نمیکردم.
- من اگر پیامبر بودم، هیچ وضعیت قابل تصوری وجود نداشت که در یک روز گردن ۷۰۰ نفر را بزنم.
- من اگر پیامبر بودم، احتمالا دنباله امامت را بر اساس نسبت خانوادگی مرتب نمیکردم و شاید کمی دمکراتیکتر برخورد میکردم.
- من اگر پیامبر بودم، به جای اینکه در کتابم که مثلا قرار است چند هزار سال بعد هم برای پیروانم کارآمد باشد در مورد مسائل زناشوییام بنویسم، حداقل اشارهای کوچک به امام یا خلیفهی بعد از خودم میکردم.
- من اگر پیامبر بودم، همسرانم را از ازدواج بعد از مرگم نهی نمیکردم. زن ۲۰ سالهی من چرا باید تا آخر عمرش بیوه و بدون شوهر باقی بماند؟
- و در آخر من اگر پیامبر بودم، پیامبر نمیبودم و در اعتراض به خدا برای اینکه انسانی را بر دیگری برتری داده از مقامم استعفا میدادم.
من فعلا همینا به ذهنم رسید. اما به نظرم باید خمس و زکات و جزیه بگیرم، و گرنه مجبورم برای سیر کردن شکمم واقعا کار کنم و زحمت بکشم! شما اگر پیامبر بودید چه کار میکردید؟
من اگر پیامبر بودم، گوجه سبز اولین درختی بود که اسلام میآورد، نه بادمجان*! همچنین کفش آدیداس قوای جنسی را زیاد میکرد، نه کفش زرد**!
* پیامبر خدا در خانهی جابر بود. نزد ایشان بادمجان آوردند و ایشان خوردن آغازید. جابر گفت: این گرم است. فرمود: «ای جابر! نه! این نخستین درختی است که به خداوند ایمان آورد. آن را در آب بجوشانید و بپزید و به روغن بیامیزید و نرم کنید؛ چرا که بر حکمت میافزاید.»
مكارم الأخلاق، شيخ حسن (فرزند شيخ طبرسى)، مترجم: سيد ابراهيم مير باقرى، ناشر: فراهانى، تهران، چ دوم:۱۳۶۵ ش. جلد ۱، برگ: ۳۴۹
** یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) نزد ایشان میرود، در حالی که کفشی سیاهرنگ به پا دارد. امام به او میفرماید: «کفش سیاهرنگ نپوش، زیرا نور چشم را کم میکند و قوت مردانگی را کاهش میدهد و باعث غمناکی میشود؛ علاوه بر آن، کفش سیاه پوشش گردنکشان است». در عوض امام به او توصیه میکند که کفش زردرنگ بپوشد؛ زیرا نور چشم را زیاد میکند و قوت مردانگی را افزایش میدهد و غم و اندوه را میزداید و علاوه بر آن پوشش انبیا نیز هست.
منبع روايت: كتاب الخصال از شيخ صدوق، ابنبابويه قمی، باب ۳، ج ۱، ص ۹۹.
من اگه پیامبر بودم یک توالت از قران میساختم تا هزاران سال مردم دین زده برینن توش و اگه سیر نشدن تو روح محمد بشاشن
پس کی تو دهنه تو برینه کونی
من که هر روز میرم توالت به سید علی گدا غذا میدم،..
بعضی چیزهایی که نوشته ای مرتبط است با مذهب شیعه و ربطی به اسلام ندارد. مثلا پیامبر تکلیف جانشین خود را معلوم کرده و گفته امت امت من بعد از من صلاح خود را بهتر می دانند. این دلیل پذیرش خلفای راشدین از سوی اهل سنت هست واتفاقا خیلی هم دموکراتیکه. بر همین اساس اصلا پیامبر امامت را تعیین نکرده که بخواد دنباله هایش را هم مشخص کنه. نکته دیگه اینکه پیامبر فقط طبق نظریه شیعیان معصوم بوده و از نظر اهل سنت میتوانسته خطا هم داشته باشه
بله، مشکل من با اسلام اینه که چرا محمد برای خودش جانشین تعیین نکرده!!! الان که شما برام روشن کردید که اینطور نیست، با ضمیری آگاه و روشن، اسلام میآورم!
مهندس پیامبر جانشین تعیین کرده یا نکرده ما رو سننه ایرانی قبل از اسلام عرب خداپرست بود دیگه احتیاجی به ممد و فاطی نداره همون طور که امریکایی و ژاپنی ندارن
مادرت به جا زاییدن ریده
چه استدلال قشنگی! حق با شماست، ممکنه من اشتباه کرده باشم.
میگم علی جان چرا اینقدر به خودت فشار میاری،..یه وقت دیدی اونجات پاره میشه،..این اسلام اینقدرا ارزش طرفداری نداره،..
منم اگه پیامبر بودم ، با علم لدنیم بهترین دانشمندان رو تربیت میکردم در انواع زمینه ها … نه اینکه شاگردام متخصص فقه بشن که اوج سوادشون دونستن این موارد باشه : با چه پایی وارد دستشویی بشیم ، تو ماه رمضون کی جماع کنیم که شیطون نره تو نطفه و …
آقا من خود پیامبرم. چرا ادای منو در می آرید؟ تمام کارایی که کردم هم عشقم کشیده کردم. اصلا نمی دونید چه حالی میده ملت گوساله رو بگایی و بعد هم اونا مثل خر تو رو بپرستن. در عوض هم بهشون وعده جنده های الهی در قیامت رو بدی و به کونشون بخندی. اگر هم کسی پیدا شد کس شعرای منو باور نکرد خون و مال و ناموس و زن و بچه اش رو به پیروانم حلال می کنم تا دهنشو سرویس کنن. از همه مهمتر کاسبی قوم و قبیله بعد از مرگم هست که با ساختن یک توالت عمومی بزرگ و گفتن این که اگر هر کس این توالت را زیارت کنه اون دنیا بهش حوری و بچه خوشگل کادو خواهم داد یک مشت کس مغز از سراسر دنیا جمع می کنم و تمام پول و پس اندازشونو می کشم بالا تا تو همون فقر و خریت بمونن و بمیرند…خلاصه آقا جون انقدر به پروپای من نپیچید بذارید زندگیمونو بکنیم
alir13 ننه تو هم به جای زاییدن پهن بالا آورده. میتونی جواب یک خطش رو بده بقیه اش پیشکشت.
آق رضا شما اگه سنی هستی چرا اسمت رضاست؟ این دمکراتیک بودن اسلام همه رو کشته! نگاه کنی کشورهای مسلمان دمکراتیک ترین کشورهای روی زمین بودن و هست! (ارواح خیکتون) البته حق با شماست اسلام واقعی رو کسی نه دیده نه نمونه تاریخی داره حتی زمان خود ممد بچه باز.
اگه من پیغمر بودم توی سیبری ظهور میکردم اونوقت به اونجای ننه ام میخندیدم که مشروب رو حرام کنم
هاها :)) خیلی بامزه و هوشمندانه بود.
kheeeeliii zibaaaa goftiiiii
ghooorbooonet beram ke har chi goftiii hamash dorosteeeeeeeeeee az aval ta akhareshhh
امام جان، یه کم علمتان کهنه شده است … بهتره برید زبان عربی فراگیرید و از احادیث گوناگون استفاده نمائید.
همممم. لطفا شفافتر توضیح بدهید… شما چه حدیثی را مدنظر دارید؟
من اگر پیامبر بودم ،قبل از هر چیزی یقه خدا رو میگرفتم و اگر مقاومت میکرد با اردنگی و پس گردنی میبردمش زیر درخت طوبی و ،میگفتم که همه چیز هارو برام از اول توضیح بده ،چرا آفرید ؟از کی اجازه گرفت ؟چرا نظر آدم رو نپرسید و نخواست ؟ چرا سر زمستونی آدم و حوا رو گرسنه و کون برهنه از بهشت انداخت بیرون ؟ ((آخه خدای ناحسابی اونهم برای یه دونه سیب ؟؟))چرا به شیطون که حرف حق رو زده و بالاتر از آدم بوده و اصلا از آدم هم آدمتر بوده ، گیر بیخود داده و غضب کرده ؟ آخر هم میگفتم که برن صورت همدیگه رو ببوسند و باهم آشتی کنند و دست از سر ما بدبختها بردارند ، تا ببینیم میتونیم برای تشکیل یک اپوزیسیون ،برای براندازی آخوند ها ، به همبستگی برسیم یا نه ؟
مترسک ١٣ ،سلام ، سال نوی شما مبارک ، تندرست و شاد و پاینده باشید ،مصطفی ٢٣
یا نقی ( ث ) شرمنده ، بنابر فرمایشتان با شراب وضو گرفتم بودم دوتا گیلاس صبح گاهی رو خوردم ، مونده بود دوتا گیلاس دیگه که دیدم قضا میشه ،بی مزه و قنوت و رکوع ، یک کله خوردم ،یادم رفت به شما سلام کنم و سال نو را تبریک بگم ،سلام سال نو مبارک ،آقا کی ظهور میکنی ؟ میگن مهدی تو راهه …..و میخواد از میون بر بزنه بیاد ، آقاجان شما زودتر ظهور کن که دماغشو و با کون منتظرانش را بسوزونیم که یه حالی هم برده باشیم ……
حالا یا امام نقی ،
من اگر خدا بودم را نوشتم ، من اگر پیامبر بودم رو نوشتی ….!!
حالا من ، اگر من امام بودم رو مینویسم ، ببینم تو چیکار میکنی …..؟
من اگر امام بودم…
*من اگر امام بودم ، زمانی که پیامبر تو غدیر خم منو یه دستی برده بود بالا میگفتم ،منو ببذاره پایین و جای این معرکه گیری ها ، یه دستخط بنویسه ، و بده چارتا امضاء پاش بندازن و مهر بکنه ،که عمر و ابوبکر و عثمان ، بعدا دودره بازی نکنند ./
* من اگر امام بودم ، وقتی دودره شدم ،ذوالفقار رو میفروختم یه پیکان مدل پایین میخردیم ،باهاش میرفتم مسافر کشی و نه استخوان تو گلوم میرفت و نه خاری توچشمم …حسن و حسین رو هم میزاشتم مدرسه درس بخونند و مثل من بعد یه عمر شمشیر زدن ،به این حال نیفتن و آدم حسابی بشن و سری تو سرها دربیاورند .//
* من اگر امام بودم ، یه جوری با معاویه صلح میکردم که داداش کوچو لو م شاکی نشه …و از علم غیبم استفاده میکردم ،که زنم نتونه تو غذام زهر بریزه تا هفتاد پاره جگر تو تشت بالا بیارم .//
* من اگر امام بودم ،بایزید بیعت میکردم و خودم و خونواده ام را به کشتن نمیدادم ، بعد میرفتم یار جمع میکردم یه کودتا مشتی میکردم و دهن یزید و سرویس میکردم ، یا به حرف جبرئیل تو کربلا گوش نمیکردم و میزدم تمام لشگر کفر رو نابود میکردم ،تا هواداران و دوستداران اونها ده شب تو سرو کله خودشون بزنند و گریه کنند ،نه دوستداران من …..//
* من اگر امام بودم و همش بیمار بودم و مریض ، آدرس یه دکتر خوب را میگرفتم و میرفتم یه بیمارستان مجهز بستری میشدم تا پیروانم فکر نکنند که من همش بیمار بودم و حرف برام در بیارن ….//
* من اگر امام بودم ، کار باقری و شکافندگی رو ول میکردم و میرفتم تو یه کاری که دوزار بیشتر توش باشه …..
* من اگر امام بودم ، بجای اونهمه حدیث و روایت بیخودی جای معلومات و علم ،با جابر بن حیان میرفتیم چهار راه استامبول دلار فروشی یا شریکی با هم یه فلافل فروشی تو مدینه میزدیم …..//
* من اگر امام بودم ، میرفتم شهرداری سامره و باهاشون با نیروی انتظامی همکاری میکردیم و هر چی گدا و معتاد بودرو پاکسازی میکردیم و میفرستادم بازپروری که وقتی مردم حرم منو نکنند گدا خونه …….//
* من اگر امام بودم و میدونستم ،مردم اینقدر طلا برای گنبدم مهند ، ازشون نقدا میگرفتم و میرفتم مدینه و تا آخر عمر انگور سالم میخوردم و به ریش پدر هارون الرشید هم میخندیدم …..//
* من اگر امام بودم ، یعنی اصلا زیربار امامت نمیرفتم و قبول نمیکردم ،ی ا پولهارو نمیدادم کارو کاسبی و خساست هنمیکردم و یه کمی خرج تبلیغات میکردم که اینجور تو دوازده نفر گمنام نباشم ،که هر صد سال یه با ر هم کسی اسممو نیاره و یا یه یا تقی هم نگه …….//
* من اگر امام بودم و هجده سالم که میشد میپریدم ثبت اسناد و آنی اسم ، نقی رو برمیداشتم و اسمم رو میزاشتم کامبیز ،که انقدر برام دست نگیرند و جوک بسازند .//
* من اگر امام بودم ، جای درگیری با عسگر ی ها و ارتشی ها ، یه ساندویچی دم پادگان میزدم ، که نونم بیافته تو روغن و بچه ام از خونه فرار نکنه و دربره ….//
* من اگر امام بودم ، اینقدر دیگه لفتش نمیدادم و خودمو ملت رو سر کار نمیذاشتم و زود قال قضیه رو میکندم و میرفتم ل و ظهور میکردم …//
* من اگر امام بودم تو هواپیما نمیگفتم ، (( هیچی )) و تو بهشت زهرا خالی
نمیبستم و آب و برق را مجانی نمیکردم اتوبوس را هم لکن … جنگ رو هم اونقدر لفتش نمیدادم که کا رم به جام زهر و اینا بکشه و بعد میدادم طراح امام مقوائی رو بدن دست خلخالی ، تا دیگه از این غلط ها نکنه ……//
من اگر پیامبر بودم تکلیف زنها رو هم تو بهشت مشخص می کردم.آخه مردها که صبح تا شب با حوری ها مشغول بکن بکن هستن زنها چیکار می کنن؟ حوری مرد نداریک که زنها هم با اونا مشغول باشن؟
عالی بوووووووووووووووووووود….عالی