۱۱۶۳ – داداش‌های افسانه‌ای

حسنین در مسجد دیدند پیرمردی تنها مانده و همه از وی دوری می‌کنند. پیرمرد آنها را صدا زد و با مهربانی از آنان خواهش کرد به وی وضو بیاموزند. سپس پیشانی آنان را بوسید و با محبت آنان را در آغوش گرفت. دوهفته بعد معلوم شد پیرمرد کرونا داشته!

علت واقعی شهادت حسنین. ص۶۹

3 پاسخ به “۱۱۶۳ – داداش‌های افسانه‌ای

  1. باور میکنین من مدیون شمام؟ چون بخاطر شما خرافات دین رو فهمیدم و این ازادگی و فهم رو مدیون امام نقی هستم.دمتون گرم

  2. امام نقی عزیز سلام،اگه دیدین پیام منو میخاستم بپرسم چرا وبلاگ شیطان بسته هست و دعوت نامه میخاد،و چجوری میشه واردش بشم،تشکر

بیان دیدگاه