در باب ضرورت مزاح در اصول النقی آمده است: روزی امام نقی در بازار یک ایرانی را دیدند، پیش رفتند و فرمودند یا شلوارم را بده یا به پیش قاضی برویم .به نزد قاضی رفتند، قاضی به مرد ایرانی گفت: آهای گبر مجوس! بدهم دست و پایت را خلاف هم قطع کنند ایرانی فی الفور شلوار خود را کند و به خدمت امام تقدیم کرد. امام فرمود شلوار مال خود شماست هدف من مزاح بود! آن مرد بسیار خندید و گفت اسلام چه دین شاد و مفرحی است و اسلام آورد.
بازتاب: در باب ضرورت مزاح در اصولالنقی آمده است: « بلاگباکس: گلچینِ وبلاگستانِ فارسی و حومه