در ابتدای این نوشته میخواهم تاکید کنم که نظرات ارائه شده در اینجا دیدگاههای شخصی من بوده و من به نمایندگی از کسی در کمپین امام نقی صحبت نمیکنم و چه بسا که خیلی از دوستان اینترنتی مخالف من باشند. همانطور که اطلاع دارید از چند هفتهی پیش برنامهی آکادمی گوگوش آغاز به کار کرده است. من سالهای پیش ماهواره نداشتم و به همین جهت این برنامه را ندیده بودم. اما امسال بخصوص بخاطر صحبتهای زیادی که در مورد آن در فضای مجازی، بعضابخاطر حضور یک خانم محجبه، میشد آن را تماشا کردم. احتمالا تا الان دیگر حدس زدهاید که در این نوشته من قصد انتقاد دارم، اما روی صحبت من با این خانم و انتخابشان نیست. من شخصا، با وجود اینکه فردی بیدین و مخالف مذهب هستم، از زمانی که این آهنگ را از این خانم شنیدم طرفدارشان شدم و به ایشان رای دادم. چیزی که با شرکت کردن این خانم در برنامه دور از انتظار نبود، ساختن جوکهای فراوان در فیسبوک بود. با وجود اینکه شاید بعضی از این شوخیها که بیشتر به توهین مینمود من را ناراحت میکرد اما چون این خانم مسیر شهرت را خودشان انتخاب کرده بودند و با این انتخاب امکان اظهار نظر در مورد خودشان را به دیگران داده بودند، به نظرم اشکالی بر آنها وارد نبود. چیزی که من با آن مشکل دارم این بود که در این مدت بارها در صفحهی کمپین امام نقی در فیسبوک برای این خانم جوک و حدیث ساخته شد. همانطور که گفتم من کاملا این حق را برای دوستان محفوظ میدانم. من به شخصه با حجاب مخالف نیستم؛ با حجاب با پسوند «اجباری» مشکل دارم. از این خانم هم تلاشی در جهت تبلیغ و دعوت به حجاب ندیدم. به نظر من مخالفت با حجاب و چادر، مانند مخالفت با پوشیدن جوراب نارنجی میماند. سوال من این است که چرا سطح خودمان را در حد مخالفت با یک تکه البسه و تن پوش پایین میآوریم. من نمیتوانم به خودم بقبولانم که به خاطر حجاب از کسی متنفر باشم. این شاید به این خاطر باشد که افراد عزیزی را در زندگی داشتهام که به حجاب مقید بودهاند و با اینکه از پوششهایی مانند چادر مشکی خوشم نمیآمده ولی سعی کردهام که از بابت پوشش در مورد کسی قضاوت کنم.
من در فیسبوک بعضا دو دستهی معتقد و نامعتقد میدیدم که آیهی قرآن میآوردند و از این خانم در مورد تناقض پوششاش با آیات میپرسیدند که به نظر من این سوال وارد است و اگر ایشان دوست داشته باشند میتوانند به آن جواب بدهند ولی برایم یک چیز جالب است و آن این است که چرا وقتی کسی مثل آقای رفیقدوست یا خاوری دزدی و اختلاس میکند کسی آیه و حدیث نمیآورد و نمیشنویم که کسی بگوید که مثلا خاوری مسلمان نیست. یا وقتی که دانشگاه تهران اردوی مختلط برگزار میکند قلب آقای خامنهای به درد میاد ولی وقتی سه هزار میلیارد تومان اختلاس میشه قضیه نباید کش پیدا کنه. همه اینها برای من یادآور این هست که اسلام و ایدئولوژی این حکومت چقدر سطحی و superficial است. اما من به عنوان یک بیخدا نمیخواهم سطح خودم را به اندازهی اسلام پایین بیاورم. تفتیش عقاید کار من نیست. من نمیروم مانند افرادی که در فیسبوک نظر دادهاند خطکش بگذارم و رفتار این خانم را با موازین دینی بسنجم که خودم هم آن را قبول ندارم! چه بسیار من در فیسبوک دیدهام که خانمی که عکس پروفایل خودش با حجاب بوده آمده و پایین عکس این خانم بعد از اشاره به «لچک» روی سرشان از حجاب اظهار انزجار کردهاند و irony و طنز قضیه را ندیدهاند! یا یکی از این خانمها (باز هم با حجاب) آمده بود و نوشته بود «من به تو رای نمیدم چون بسیجیها و سپاهیها همه به تو رای میدهند»! شما شاید در این محافل نبودهاید، ولی واقعا فکر میکنید یک بسیجی که به خود اجازه نمیدهد شلوار جین بپوشد، چنین برنامهای را تماشا میکند؟! من فکر نمیکردم اوضاع فکری مردمی که دسترسی به اینترنت دارند هم اینقدر خراب باشد. برای من قابل هضم نیست که چطوری یک نفر با پروفایلش با نام حقیقی میرود و در صفحهی «کمپین تجاوز گروهی» ثبت نام میکند. یعنی اینقدر مردم ایران هموفوبیک هستند که برای کسی که «همجنسباز» یا همجنسگرا نیست صفحهای درست میکنند و بدون شرم اظهار نفرت میکنند؟!
شاید بپرسید که چرا این قضایا من را آزار میدهد در حالی که خودم حاضر شدم وبلاگی درست کنم و مطالبی را در آن قرار دهم که برای خیلی از مخاطبان این وبلاگ توهینآمیز باشد. در جواب باید بگویم که اولا تفاوت اصلی این کار این است که من در مخالفت با یک عقیده که به نظرم مخرب بوده و به وضوح در زندگی خودم تاثیر گذاشته این کار را انجام میدهم نه در مقابله بایک شخص حقیقی در مسابقهی آوازخوانی! دوم اینکه من به هیچ وجه نمیخواهم که با کارم به کسی اهانت کنم و اطمینان داشته باشید که اگر کشورم اسیر این دین نشده بود به هیچوجه دست به چنین کاری نمیزدم؛ همانطور برای مقابله با مسیحیت چنین کاری را نکردهام. من خودم به این امر واقفم که جک ساختن شاید کار پسندیدهای نباشد اما به نظرم در حال حاظر شوخی با اسلام یک necessary evil برای بالا بردن جنبهی مسلمانان هست. من خودم زمانی که مدرسه میرفتم به بیخدایی گرایش پیدا کردم و اعتراف میکنم که چیزی که بیشتر از همه پروسهی کافر شدن من را طولانی کرد ترسم از عذاب الهی بود. یعنی کتابها و مقالاتی که میخواندم برایم منطقی بود و نقدهایی که به دین وارد میشد را میپذیرفتم اما میترسیدم که دچار عاقبت بدی شوم. مخصوصا از نتیجهی کنکور خیلی میترسیدم! پروسهی بیخدایی من مثل یک سیستم feedback control بود. اول نماز خواندن را کنار گذاشتم و بعد هم بقیهی فرایض دینی، و همینطور که پیش میرفتم منتظر بودم که یک اتفاق بدی برایم بیافتد. اتفاقی که هیچگاه رخ نداد و بالعکس در زندگی ترقی کردم. نتیجه اینکه به نظر من مهمترین هدف این کمپین این هست که به افرادی مثل من در شانزده سالگیام نشان دهد که افرادی هستند که با دین شوخی دستی میکنند و زندگی خیلی موفق و راحتی دارند.
یک چیز دیگر اینکه به نظر من خوبی طنز این است که تنفر را گسترش نمیدهد. آن دوستی که با آواتار امام نقی میره و پایین عکس آن خانم مینویسه «ارمیا گمشو خونتون» نفرتپراکنی میکند. من در این وبلاگ فحش زیاد خوردهام. البته راستش بیشتر به مادر و خواهرم توهین شده است تا خودم. اما تا بحال به شخصیتهای دینی، از جمله امامها، دشنام ندادهام. من تا به حال قرآن آتش نزدهام. نه اینکه معذوریتی برای این کارها داشته باشم. من نمیخواهم خودم را در سطح مسلمانی پایین بیاورم که کتاب و کتابفروشی آتش میزند. من اگر بخواهم دنیا را از شر یک قرآن کم کنم، ترجیح میدهم خیلی شیک و تمیز بروم و آن را به یک مرکز بازیافت زباله واگذار کنم. شما standup comedyهای Daniel Tosh را ببینید. این همه با نژادهای مختلف شوخی میکند ولی کسی به او تهمت نژادپرستی نمیزند چون این شوخیها از روی hatred نیست و نفرتپراکنی نمیکند. من وقتی میبینم که یک فرانسوی با یک آلمانی به خوبی همزیستی میکند و به او بخاطر رنجی که به وطنش رفته است ایرادی نمیگیرد، افسوس میخورم که چرا در کشورم اینقدر به اعراب توهین میکنند. آن هم بخاطر فعلی که ۱۴۰۰ سال پیش صورت گرفته و دخلی به آنها ندارد. هر چه باشد در وضع فعلی کشور، ایرانی تقصیر بیشتری دارد تا اجنبی. جامعهی مطلوب و Utopiaی من جامعهای که همه بیخدا باشند نیست. من دوست دارم در محیطی diverse زندگی کنم که از هر عقیدهای در آن وجود داشته باشد، حتی عقاید مسخره. البته به شرطی که بتوانند بدون اینکه تو سر و کله هم بزنند با هم زندگی بکنند. من دوست دارم همونقدر nudist داشته باشیم که زنهای با برقع و روبنده: خیلی کم!
خوب، الان که نگاه میکنم وحشت کردم که چقدر زیاد و پراکنده نوشتم. امیدوارم دفعه بعد اگر خواستم بنویسم مانند این دفعه اسپاگتی نشود!
در همین رابطه این متن را از جادی و این متن را از آلفرد مطالعه کنید.
پ.ن. راستی، تا به حال آهنگ در مدح امام علی را از خانم هایده یا آهنگ امام رضا را از خانم شهره گوش دادهاید؟ ربنای استاد شجریان را چطور؟ مگر دختر ایشان، مژگان شجریان، با حجاب روی صحنه نمیرفت؟ پس چرا به آنها ایراد نمیگیریم؟ شما کلیپ ویدئویی آرش و شان پاول را دیدهاید که حدود ۱۰۰ خانم با بیکینی با ۲ مرد در یک استخر میرقصند و میخوانند؟ آیا من آن را تائید میکنم؟ نه! پس چطور با خودم کنار میآیم؟ خیلی راحت: من نه پوشش خانم ارمیا را دوست دارم و نه ویدئوی آرش را. من به راحتی تصمیم گرفتهام که روی هر چیزی قضاوت یا judge نکنم. لزومی ندارد که همه به میل من رفتار کنند. اینطوری double standard هم ندارم!
سلام به ادمین
به نظر من نگاه کردن به این آکادمی گوگوش به همون اندازه پوچ و بی معنی هست که تلاوت قرآن به عربی،چه برسد به این که به هنری که 80% آن با سیاست و دغل بازی هم همراه شده است بخواهم رای بدهم و مطلب بنویسم.همیشه بابت روشنگری بواسطه نقی شما را تحسین کرده و می کنم اما با این پست موافق نیستم،مخالفتی هم ندارم اما یک بار دیگر حدیث 1018 را بخوانید!اگر اینها نتوانند حجاب را با گشت ارشاد و توسری به مردم تحمیل کنند با چهره ای بزک کرده (همچون غائط سجاد زرد رنگ) وارد می شوند.من حتی چند ثانیه هم آکادمی گوگوش را ندیدام و به علت کندی اینترنت لینک یوتیوب شما را هم نصفه دیدم امام اینطور دست گیرم شد که بهترین تبلیغ برای حجاب صورت گرفته است که تایید ضمنی امام نقی را هم به دنبال داشت! اسلامی که ضعیف شود ننه من غریبم بازی در می آورد اما نقی نکند که دوباره به واسطه حماقت توده ها قدرت بگیرد که چوبه های دار را در میادین به پا می کند و همه را درو خواهد کرد.
والسلام علی نقی و آله
یک نقوی
با تبریک سال نو۰
انتخاب ایشان مانند انتخاب خانم عبادی«درسطح کوچک تر»برای یک زن مسلمان با حجاب است۰البته ایشان ادّعایی نداشتند۰۰ولی خانم عبادی فرق می کرد،ایشان برای نماز خواندن در قطب شمال هم رساله عملیه داشتند«بنظرم از رساله امام نقی کُپی پست کرده بودند،چون در حوزه علمیه درس نخوانده بودند،ومشکلات حوزوی ها را نداشتند»۰
یک مورد دیگه ای هم که واقعا مرا شوکه کرد استفاده از کلمه «همجنس باز» توسط شما به جای همجنسگرا بود.نامیدن یک همجنسگرا به همجنس باز از نظر من مثل هموفیا می باشد
ممنون دوست عزیز بابت تذکرتان. من واقعا از این اشتباه بینهایت شرمسارم و فورا متن را اصلاح میکنم. من در مورد این نامگذاری قبلا مطالعه کرده بودم و الان واقعا خجالتزده شدم که فراموش کردم آن را رعایت کنم. البته در دفاع باید بگویم که قصدم این بود که آن را داخل quotation marks بگذارم. چون آن آقا اصلا همجنسگرا هم نبود!
زنده باد
ابتدا باید از نوشته ات تشکر کنم هر چند که به قول خودت خیلی پراکنده نوشته بودی.
در مورد این خانم، به نظر من کلیه داستان حجاب و ادا و اطوارش برای سواری گرفتن از موج احساسات مردم بود. مردم هم برای اینکه به خودشان ثابت کنند که روشنفکر هستند به ایشان رای دادند . جدا از این، در جامعه ما هنوز ارتباط مسخره ای مابین حجاب و وقار و نجابت وجود دارد و عمده مردم ما فکر می کنند شخص با حجاب خیلی با وقار است. مردم ما می خواهند هم خدا را داشته باشند و هم خرما، هم می خواهند عشق و حال کنند و هم می خواهند از ترس جهنم و آتش شب خوابشان حرامشان نشود.
تفاوت دیدگاه ما به نظر به این برمیگردد که من تبلیغ برای حجاب را امری مذموم نمیدانم. و فکر نکنم از هیچ تبلیغی به اندازهی آوازخوانی و شادی لذت ببرم و واقعا اگر آنها حاضرند تا این حد کوتاه بیاید من بهشان تبریک میگویم.
راستش من دوست دارم وقتی با اسلام میجنگم به یاد نواب صفوی قاتل باشم نه یک خانم آوازهخوان. شاید این یک مشکل من باشد، ولی من نمیتوانم کسی مثل بازرگان را با کسی مثل خمینی هم کاسه کنم.
در نهایت اینکه از اسلام متنفر باشید، نه از مسلمان :)
امام حان حق با شماست. من از ایشان به دلیل اینکه مسلمان هستند متنفر نیستم چون ایشان را مسلمان نمی دانم، ایشان پیرو دینی شترگاوپلنگی هستند که اسمش اسلام نیست. مشکل من این است که ایشان با این دم و دستگاه بر موج سوار شدند و در واقع مسلمانان باید بیشتر از ایشان شاکی باشند تا من نقوی. در تلویزیون ایران از «استفاده ابزاری از خانم ها» دم زده می شود، ایشان هم از اسلام «استفاده ابزاری» کرد.
آخه عزیز جان مگر شما قطب عالمی که همه چبز را به من دوست دارم یا ندارم می سنحی؟ فهمیدم که برای گفتن نظرت باید با من شروع کنی ولی برای پاسخ دادن به دیگران اگر زیاد من من کنی درست نیست شما دوست داری یا نداری به واقع اصلا مهم نیست مهم اینه که جمع و عامه چی می پسنده برنامه ها برای اونها ساخته میشه سیاستها برای اونها ربخته میشه نه امثال شما که از بی دینی موفق تر هم شدی ولی کسانی انقدر در حال بدبختند که بدون خدا بدبختر هم میشوند حداقل پناه تنهایی هاشون را از دست می دهند .
تعمیم دادن نظرات خودمان به جامعه کار سختی نیست. آقای خامنهای و دولتمردان ایران زیاد از این روش استفاده میکنند. من ترجیح میدهم این کار را نکنم، دقیقا چون «قطب عالم» نیستم. مواردی مثل پوشش سلیقهای هستند و نمیتوان در مورد آن به جمعبندی قاطعی رسید. تنها در ۵ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا به زنان اجازه میدهند که به صورت topless در مکانهای عمومی ظاهر شوند. اگر قرار بود بتوان به نظری جامع رسید، گمان کنم تا به حال ایالات متحده آن را پیدا کرده بود. در بهترین حالت میتوان خط قرمز پوشش و لباس را به صورت دمکراتیک تعیین کرد؛ که خوب لزوما خوشایند همگان نخواهد بود.
به نظرم به یک نکته دقت نکردید. من حتی اگر با بیخداییام از آسمان سنگ هم میبارید، کار درستی نبود که مسیر بیخداییام را رها کنم و این از ناپختگی من بود که گمان میکردم که اگر اتفاق ناخوشایندی برایم بیافتد باید از ادامه مسیرم برگردم. اینکه با بیخدایی، مردم دوست تخیلیشان را از دست میدهند و تنهاتر میشوند هم فکر نکنم توجیهکنندهای برای جهل و حماقت ایشان باشد.
آیا یک زن مخالف حجاب هم می تواند در ایران از عقیده ی خودش دفاع کند؟ آیا شما از وی حمایت میکنید؟
و اگر کسی معتقد است حجاب دستور است و هر کس گونی سرش نکشید خراب و هرجایی است غلط کرده که از آزادی عقیده واحترام به پوشش صحبت کند.
این حرکت شبکه من و تو و تریبون دادن به حجاب در قلب اروپا توهینی بود به زنان آزاد اندیش ایران که هر روز توسط حجاب اجباری مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند و انتظار این اقدام را از این کانال نداشتند.
دختران مدرن و امروزی ایران شبیه این زن نیستند. بیشتر شبیه ندا هستند. شبیه آن دیگر ندایی که استوار ایستاد و شهید شد نه آن زنکی که در پس پستو بچه شیر می داد و منتظر آقایش بود.
هممم، من در این پست از این خانم حمایت نکردم. من با وجود اینکه حق اظهار نظر را برای دوستان محفوظ نگه داشتم، از بعضی از رفتارهای خودمان گله کردم. در جواب سوالتان هم: بله، اگر یک زن در ایران به مخالفت از حجاب به پا خیزد، مسلما از او دفاع خواهم کرد. به نظر من واقعا ایران به یک Rosa Park در زمینهی حجاب اجباری نیاز دارد.
متاسفانه به نظرم استدلال شما مغلطهی حمله به مرد پوشالین است. من به شخصه ندیدم کسی به شرکتکنندههای دیگر لقب «هرجایی» و «خراب» را بدهد، ولی حتی در این صورت هم اگر من به جای شما بودم حرف مردم را معیاری برای کارهایم قرار نمیدادم.
شما جدا تناقض در حرفهایتان را مشاهده نمیکنید؟! آکادمی باید از پذیرفتن این خانم سربازمیزد تا از زنان آزادیخواه دفاع کند؟ اینها چه زنان آزادی هستند که نوع پوشششان را نمیتوانند انتخاب کنند؟ «در پستو به بچه شیر دادن» از چه زمانی خصوصیت منفی شده است؟!
اینکه «زنان امروزی ایران شبیه به چه کسی هستند» هم من نمیدانم چه ربطی دارد به چی؟! به هر طریق بابت اینکه نظرتان را ارسال کردید از شما ممنونم :)
اجرای این خانم در فینال افتضاح بود … طرفدارانش در فیس بوک و رای گیری عمدتا دهاتی بازی در میآوردند یا به بقیه فحش میدادند. سلیقه ی بسیار نازل مردم در موسیقی و عدم آشنایی آنها با موسیقی غیر ایرانی هم موثر بود. ندا در بین شرکت کنندگان این برنامه از همه بیشتر تلاش کرد و بی نقص ترین اجرا ها را ارائه داشت. اما مردم عامی بی فرهنگ مدام بهش گفتند وحشی افغانی جیغ می زنه و … . سلیقه شما در همون حد که برید عباس قادری گوش کنید. مردمی که به خاطر در آغوش گرفتن های دوستانه ی پسران توسط دختران متولد خارج به آنها نا نجیب و هزار صفت دیگر می دادند و به روسری این زن گفتند نجابت و نماینده ی زن ایرانی.فیس بوک این برنامه و هنرجویان تهوع آور بود …
شما بحث را در حد طرفداری از یک شرکتکننده پایین آوردهاید. من مشکلی با اینکه احتمالا صدای این خانم شایستهی برنده شدن و قهرمانی نبود ندارم. بالاخره هر کس نظری دارد. به حتم درtalent contestهای خارجی هم چنین مسائلی وجود دارد. من خودم به این خانم رای دادم. تحصیلات آکادمیک موسیقی هم نداشتم. جایی هم به من نگفتن که اگر از موسیقی چیزی نمیدانی نباید رای بدهی. من خودم از جواد یساری گرفته تا شانسونهای فرانسوی مثل شارل آزناوور را اگر به دلم بنشیند گوش میدهم. نظرم شما هم البته محترم است :)
یکی از نظرات در فیس بوک :
آکادمی موسیقی گوگوش و پدیدهء ارمیا
گوشواره و خط چشم امیر حسین و روسری ارمیا حقوق فردی این هموطنان عزیز می باشد، اما آیا یک زن، عليرغم داشتن حجاب، ميتواند حضوری «فعال و آزادانه» در سطح و میادین هنری داشته باشد؟ آیا ارمیا می تواند الگویی برای فرزندان سرزمین ایران باشد و آیا واقعاً ارمیا الگوی زن ایرانی هست که هر مرد ایرانی آرزوی داشتنش را بکند؟
چشم های نگران و بیقرار ارمیا، احساس خودمانی برای مخاطب و بیننده ایجاد می کند، احساسی آشنا که «من فکری» آن را به سرعت با معصومیت مادرانه جا به جا می کند. اما به نظر من حالت چشم و بی قراری او را باید در پارادوکس های درون او جستجو کرد.
گوشواره و خط چشم امیر حسین هیچ محدودیتی در ارتباطات او ایجاد نمی کند، اما حجاب ارمیا محدودیت ایجاد می کند. اگر باور کنیم و اعتقاد داشته باشیم که یکی از ویژگی های یک هنرمند غیر نفسانی، سالم و خلاق تهی بودن اوست، ارمیا ذهنی خالی و تهی ندارد و این عدم مراقبه گون نبودن ذهن او، باعث می شود که دیگران با او در رفتارشان دقت و تمرکز ویژه ای داشته باشند و این تمرکز ویژه، حالت و فضایی از جنس تجزیه و بیگانگی تولید می کند. این تمرکز خاص، تمرکز هنری را از هنرمند سلب می کند. وقتی امیر بهمن حذف شد و به صورت خودانگیخته خواست ارمیا را بغل کند، اما ارمیا اجازهء این کار را به او نداد.
حجاب او دخالت و مانع رفتار خودانگیختهء متداول و منسوب شدهء دیگر هنرمندان در میادین هنری می شود. همه باید با حجاب و باورهای این خانم همگون و همسو باشند. او حجاب و رفتار و اخلاق خود را به دیگر هنرمندان و فرزندان کشور، تحمیل می کند. پس حجاب او خیلی هم یک امر شخصی نیست. او دیگران را در ارتباطات معذب می کند. مردم با او نه تنها نمی توانند «خودشان» باشند، بلکه باید بخشی از او در آن اوقاتی باشند که با او هستند. در اینجا اوست که رفتار خود را «تحمیل» می کند.
دست دادن و بغل کردن، یک رفتار متداول و بسیار عادی و منسوب شده در جامعهء جهانی است و اگر او این پروتوکول را نفی می کند، بهتر است که با هنرمندانی باشد که از جنس خود او باشند، نه اینکه مقابل چشم فرزندان و نوجوانان این کشور، باورهای اجداد خود را به خانه های مردم ببرد. صحبت تحمل نیم متر پارچهء موهای سر ایشان نیست، اما صحبت تداخل باور او در تنظیم ارتباطات منسوب شدهء سکولاریزم است.
حجاب و باور ایشان به دست ندادن، ساری شدن و قراردادهای منسوب شده در بین هنرمندان را دچار اختلال می کند. حالا شاید بگویید که باید تحمل کنیم و باورهای او را به رسمیت شناخته و با او کنار بیاییم؟ پس با این استدلال، باور او خیلی هم بی ربط از دیگران نبوده و امری شخصی نمی تواند باشد.
با وجود آگاهی بر اینکه باور جمعی نمی تواند برای ما امنیت و هویت ببخشد، باید گفت که پوشش آلوده به باور، اورجینال ایرانی و فطرت انسانی هم نیست، زیرا بعداً وارد انسان شده است!
هیچ نوزادی دوست ندارد که قبل از او و برای او، الگو سازی شود. این توهین به خدا و آتش زدن به مخلوق خدا و مانع و عایق بزرگترین و اصیل ترین حس نسل بشر به نام «خلاقیت» است و من دوست ندارم که بچهء من شاهد تحمیل باورهای دست دوم دیگران باشد.
هر باوری که دیگران را مجبور به مراقب بودن با آن باور کند، باوری شخصی حساب نمی شود.
اگر نودیست نیستی، پس در صاحل برهنه ها چه کار داری؟؟
هر کس در عمل و رفتار خود، مانع روند سیر طبیعی فطرت و خودانگیختگی خویشتن خویش و دیگران باشد، از مسیر اصلی منحرف می شود و جنسیت نیز به مانند تمام امور دیگر به «انحراف» کشیده می شود.
حجاب نفس است و نفس پر و بال هنر را قیچی می کند!
هنر به آزادی نیاز دارد و خوانندگان محجبه عربی و غیره را هم نباید الگوی پارسی و مهمتر از آن الگوی دختر و هنرمند ایرانی قرار دهیم
من عاشق ارمیای ارگانیک هستم!
قاسم سلطانی
به چشم نفس نشد روی ماه او دیدن
که نفس مینگشاید به سوی شاه نظر
نگاه کنید، من اینجا مجبور میشوم که یک مقدار نقش devil’s advocate را بازی کرده و از چیزی دفاع کنم که خودم هم دل خوشی از آن ندارم. من هم از اینکه دیپلماتهای ایرانی با زنان دست نمیدهند ناراحت میشوم ولی حق انتخاب نحوهی مراودهی اجتماعی را برایشان محفوظ نگه میدارم. در ایران ماچ و بوسهی صورت بسیار متداول است و حتی دولتمردان این حکومت هم در مناسبتهای خاص این کار را انجام میدهند. اما شما اگر در غرب زندگی کرده باشید احتمالا دیدهاید که بوسهی صورت همجنس در اینجا معمول نیست و در مواردی از آن روی گرایش جنسی فرد اظهار نظر میکنند! پس حداقل بغل کردن آنقدر هم متداول و پذیرفته شده نیست و بسته به اینکه از چه کشوری باشید آداب خاص خود را دارد. اینکه ژاپنیها در محافل خود خم میشوند و bow میکنند ولی دیپلماتهایشان راضی میشوند دست بدهند،به این دلیل است که آنها دینی ندارند که دست دادن با جنس مخالف را گناه بداند؛ ولی اگر چنین بود برای من دور از ذهن نبود که آنها هم bow را جایگزین دست دادن بکنند.
نگاه کنید، اکثر استدلالهایی که شما برای مخالفت با حجاب میآورید را من میتوانم دربارهی سینهبند یا کرست زنها به کار ببرم. چرا ما اصلا باید زیرپوش به تن کنیم. من از فردا میخواهم لخت به خیابان بروم و به جای دست دادن با کسی که میبینم، آلتهایمان را به هم بمالیم! خیلی مسخره است، نه! برای اینکه اشتباه شما این است که با حجاب مخالفید، در صورتی که مشکل حجاب «اجباری» است. در متن هم اشاره کردم، مخالفت با حجاب مثل این میماند که بگویید من مخالف پوشیدن جوراب نارنجی هستم. نظر شما محترم است، ولی به جای اینجا باید برید در یک سایت که در مورد fashion مینویسد حرفتان را مطرح کنید. مشکل من با حجاب این است که توسط حکومت ایران enforce و اجبار میشود و به حق انتخاب شهروندان احترام گداشته نمیشود.
مشکل اسلام به نظرم حجاب نیست. مشکل اسلام داشتن فقه هست که باعث تشکیل حکومت اسلامی و تحمیل عقاید مسلمانان به دیگران میشود. دین یهود هم مانند اسلام و برخلاف مسیحیت فقه دارد. اگر حکومت اسلامی وجود نداشته باشد و مسلمانان در پی حکومت بر دیگران نباشند، میشود چیز بیخاصیتی مانند مسیحیت. و من مشکلی با زندگی در کنار یک مسیحی (تا زمانی که نخواهد من را judge کند و عقایدش را بر من تحمیل کند) ندارم.
باز هم عزیز دل شما یکسری مغلطه به زور می خواهید در پاسخ به دیگران بقبولانبد حالا ایهنمه نوشتید که مثلا استدلال درست کرده باشید متاسفم نوشته هایتان اصلا مفهوم نیست البته اگر اظهار لطف نکنید که شما پر مغزتر هستید و ما بعله دیگر چیز هستیم . در ضمن تکرار می کنم لازم نیست شما برای هر نظری پاسخ بنویسید احازه بدهید دیگران نظر شما را نقد کنند کمی ارام تر و با انصافتر عزبز دل
نوشته شما مرا به یاد کسی انداخت که به دیدن فامیلش رفته بود و در این سفر خارج از کشور با حجاب به ساحل لختی ها – کلوپهای شبانه و بارها و حتا سکس کلوپ رفته بود که به قول خودش ببیند چظوری است یعنی برای ارضای حس کنجکاوی
صحبت از تناقض است خانم ارمیا هم البته متناقض عمل می کردند و البته درست است هر کاری یک اداب اولیه دارد شاید این اداب را بشود تا حدودی با تعریف جدید ارائه داد ولی نمی توان در کل نفی کرد
البته در کشوری که من زندگی می کنم رنها می نوانند بدون سینه بند و حتا تی شری به خیابان بروند خیلی ها انجام نمی دهند ولی فکر نکنم مسخره باشد در ضمن شوخی ادمین در دست دادن با مالش التها را به هم جدی نگیرید از دهانشان در رفت چون گ …به شقیقه مربوط نیست این را دیگر همه می دانند
درورد
با خواندن بحث های فتنه ارمیا ( ها ها ها) موضوع خیلی برام روشن شد. واقعا بحث سر حجاب اجباری نیست. برای خیلی از ایران ها بحثی توی اجبار نیست. همیشه توسری از نظر اینها باید باشد. بحث سر روسری است. اینکه ورش داری یا از سر بکشی دعوای اینا با حکومته نه اجبار بودن بر داشتن یا سر کردن. با شکل نگاه شما یه کم توی دلم برای جامعه مون امیدوار شدم. یعنی میشه ماها مثل شما لیبرالیسم رو درعمل پیاده کنیم؟ امیدوارم
با سلام مجدد خدمت امام نقی
اینی که میگی نوابِ آدم کش و این دختر از نظر من فرق دارند باید بگویم که سخت در اشتباهی همین دختر نازنازی هم با شنیدن خبر دستگیری ادمین وبلاگ نقی در پوست خود نخواهد گنجید و اگر مثل نواب تستوسترون در خونش بود بر علیه تو تفنگ هم میکشید البته این نظر شخصی توست و برآیند خرد جمعی نقویون نیست اما شما به عنوان کسی که کلنگ نقویت را زدی نمی توانی استاندارد های آن را تعیین کنی با دیدن لینک این پست در بالاترین و پافشاری شما در این مورد من دیگر خطم از شما جداست اما وبلاگتان را دنبال میکنم
اگر تشخیص دادی این کامنت میتواند تفرقه افکن باشد آنرا پابلیک نکن
بله، احتمالش خیلی زیاد است که اگر من دستگیر و اعدام شوم این خانم خوشحال شوند. اما اینکه من بیایم و بخاطر پوشش و لباس یک نفر را از فعالیتهای اجتماعی محروم کنم از جنس کار همان مسلمانها است. ولتر یک جملهی معروف دارد که احتمالا شنیدهاید:
I do not agree with what you have to say, but I’ll defend to the death your right to say it.
یعنی: من با نظر شما موافق نیستم ولی تا پای جان از حق شما برای بیان آن دفاع میکنم.
من آن لینک را در بالاترین گذاشتم چون در همان بالاترین hate speech بسیاری در مورد این قضیه خواندم و احساسم این بود که افراد بدون تعصب برای اینکه خود را گرفتار این به اصطلاح مسابقهی «مبتذل و عوامپسند» نکنند در مورد آن اظهار نظر نمیکنند. خودم هم در اولین جملهی این پست اشاره کردم که این تنها نظر شخصی من هست و احتمالا خیلی از اعضای کمپین با من مخالفند. اینکه من از اعضای اولیه کمپین بودم هم طبیعتا هیچ حق اضافهای برای من نمیآورد. من از خواندن نظرات منطقی شما همیشه لذت بردهام و امیدوارم که همچنان از این موهبت برخوردار باشم. :)
امام نقی با دیدن برنامه ی آکادمی غوغوش تصمیم گرفت سال دیگر سوسن بانو را داخل گونی کرده و برای شرکت در اکادمی به لندن پست کند. و سپس با ابولاشی مشغول نقشه کشیدن برای چند ماهی که بیت خالی است شدند.
I do not agree with what you have to say, but I’ll defend to the death your right to say it.
دوست عزیز به عنوان یک دنبال کننده بلاگ اگرچه با روش کار شما موافق نبودم ولی به نظرم هر کدام از ما نقشی را که باید ایفا می کنیم
من هم تحربه ای مشابه با شما در مورد گرایش به بی خدایی در دوران دبیرستان داشتم. برای مقابله با ترس از عذاب الهی به سراغ شیطان رفتم و خودم را هم برای جهنم آماده کرده بودم در این راه کمی زیاده روی کردم و تاوان هم دادم ولی به نظرم برای رهایی ذهنم ارزشش را داشت
با سلام
دوست گرامی، به عنوان یک مسلمان شیعه معتقد، با وجود اختلافات فکری بسیار،از خواندن این مقاله بسیار لذت بردم. خوشحالم که هنوز در بین اتیست های این کشور هستند کسانی که مصداق همان جمله معروف : اگر دین ندارید لا اقل ازاده باشید ، هساتند.شما رو شخص بسیار منطقی ،روشن فکر و ازاده ای میبینم . با تشکر از شما به خاطر نگارش این سطورو با امید موفقیت و سلامتی برای شما در سال جدید.
متشکرم دوست عزیز. امیدوارم شما هم روزی به جمع بیدینهای آزاده بپیوندید ;)
I see what you did there ;)
Hush, don’t ruin it :D
gzip -r my_mouth
$ gunzip -c your_mind.gz | festival –tts
#Speak your mind! ;)
بحث خوبی بود
تقریبا تمام نظرات رو خوندم
من یک چیزی به ذهنم رسید
با این حساب میتوان گفت: رضاخان که در جریان «کشف حجاب» چادر از سر مردم برداشت ، کارخوبی نکرد یا مثلا «این کارش ظلم بود که به مردم حق انتخاب نمیداد»
خب شاید اگر آن روز مردم جامعه ی ایران در انتخاب نوع پوشش ازادی داشتند ، جامعه ی ما اینگونه به قهقرا نمیرفت و کسی مانند خمینی برایشان فرشته ی نجات نمیشد
اینکه در آن زمان رضاخان به چه می اندیشید و چه افکاری در سرش بود جای بحث مفصلی دارد
اما همه ما باید از این وقایع درس بگیریم
من همیشه به شخصی مانند «گمنامیان» افتخار میکنم زیرا او حتی برای خامنه ای و دیگر ظالمان هم حقوق انسانی رو قائل میشه ، حتی برای اونها حق رای قائل میشه
خب منم زیادی رفتم توی جاده خاکی و بحثو منحرف کردم
درود بر امام نقی … ما پیرو راستین تو هستیم :)
کیومرثجان، من همیشه برای رضاخان احترام زیادی قائل بودهام، بخصوص بخاطر ساخت دانشگاه تهران. ولی واقعا هیچگاه حتی سعی هم نکردهام که از تصمیمش برای «کشف حجاب» دفاع کنم.
برای مردمانی که زخمی فریب و دروغ گویی هستند همه چیز سفید و سیاه هست.
من به شخصه با آدمی مذهبی در معنای «عرف» – مادامیکه به اجتماع آسیبی نرسونه- هیچ مشکلی ندارم و بسیار برام محترم هستش، چرا؟ چون به یک اصول یا چهارچوب پایبنده و این اصول هم در معرض دید عموم قرار داره و برای دیگران روشنه.
مشکل یا بهتر بگم نفرت ما از دین اسلام «فقهی» شاید از همین جا نشات بگیره که همیشه یک دررو واسه دستورات و حتی واجبات وجود داره. نکته ای که به ظرافت در طنز های شما به اون اشاره میشه.
رفتار و منش این خانم محترم و سایرافراد «دین فروش» که کم هم نداریم، شاید از همین زاویه مورد انتقاد و بحث قرار می گیره. به قول شاعر :
«واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند, چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»
دروغ بده ولی با دروغ مخالف رو حذف می کنن، و هزار عمل زشت دیگه انجام میشه، چرا؟ چون دروغ مصلحتی داریم
آدم کشی بده ولی تا کیو بکشیم.
آقای خاوری جای مهر روی پیشونیشه و افتخارش اینه که گوشی اپلش اپلیکیشن قبله نما داره ولی ….
یا فلان دیپلمات توی برزیل…
یا آقایون حاجی بازاری موتلفه که خون مردم رو می مکند ولی عاشورا که می شه کلی بریز و بپاش می کنن
ویا هزاران نمونه دیگه از جمله نمونه ای که اخیرا به دلیل در معرض دید عموم قرار گرفتن مورد حساسیت قرار گرفته اینکه حجاب رو رعایت می کنیم ولی به فلان خواننده مرد دست میدیم . (به خودی خود مشکلی نداره و اصولا به من چه؟!!! ولی بهتره از اول بگیم من پایبند فلان مسلک که اصولش تبیین شده نیستم و اون وقته که تکلیف مشخصه که ما با کسی طرف هستیم که می خونه، بعضی وقتا حجابش کامله، یه جا ناقصه، یه جا دوست داره مردهارو بغل کنه به هر دلیل! و…) نه اینکه با روی صحنه و پشت صحنه با هم فرق کنیم.
اینجاست که برای عده ای ایشون می شن مظهر ایستادگی و نجابت و برای کسان دیگه می شه فریبکار و …
ولی شاید بشه خاکستری دید و منصفانه نقد کرد نه قضاوت.
میدونید چیه؟ به نظر من خیلی از افرادی که به این خانم ایراد میگیرند استاندارد دوگانه دارند. مگر خانم هایده برای امام علی و خانم شهره برای امام رضا نخواندهاند؟ استاد شجریان مگر ربنا را نخواندهاند؟ مگر دختر ایشان با حجاب روی صحنه نمیرفت؟ پس چرا به آنها ایراد نمیگیریم؟
شما کلیپ ویدئویی آرش و شان پاول را دیدهاید که حدود ۱۰۰ خانم با بیکینی با ۲ مرد در یک استخر میرقصند و میخوانند؟ آیا من آن را تائید میکنم؟ نه! پس چطور با خودم کنار میآیم؟ خیلی راحت: من نه پوشش خانم ارمیا را دوست دارم و نه ویدئوی آرش را. من به راحتی تصمیم گرفتهام که روی هر چیزی قضاوت یا judge نکنم. لزومی ندارد که همه به میل من رفتار کنند. اینطوری double standard هم ندارم!
پس شاید منظورم رو خوب نرسوندم
البته شاید مقایسه خیلی خوبی نباشه ولی هایده، شجریان، آرش و امثال اینها به واسطه لیاقت و توانایی خودشون به جایی رسیدن و نه با انتخاب من و شما. بنابر این ما نمی تونیم اونهارو بازخواست کنیم که چرا ربنا خوندی؟ یا امام رضا؟. ولی اگه قراره کسی یه شبه قهرمان بشه و ما اونو داریم انتخاب می کنیم اونوقته که حق داریم بترسیم که احمدی نژاد یا خامنه ای نشه! بنا بر این باید نقد کنیم.
نظر من اینه اگر اعتراضی هست به ذات دورو و پنهان کار اسلام ما هستش نه به یک شخص خاص.
آقا من معمولاً وبلاگتو پیگیری میکنم. از اونجایی که علاوه بر استتوس های کمپین توی فیسبوک، پستهای باحال بچهها روی تایملاین کمپین هم میذاری بیشتر اینجا سر میزنم. علاوه بر وبلاگ تو وبلاگهای زیادی رو پیگیری میکنم، ولی هیچوقت هیچ فیدبکی نداشتم. از اون دسته کاربرام که همه مطالبو میخونن و هیچ عکس العملی نشون نمیدن. این اولین کامنتیه که دارم اینجا میذارم. این متنت خیلی جالب بود و رو من یکی که خیلی تاثیر گذاشت! (درباره میزان تاثیرش همین بس که الان دارم کامنت میدم!) آقا اصلاً فکر نمی کردم اینقد بچه روشنی باشی! خیلی لذت بردم.
همین دیگه! فقط خواستم ابراز احساسات کنم! :)))
دمت گرم
یا نق
لطف دارید دوست عزیز، نقی یارتان :)
بسیار عالی…
من هم مانند تو بی خدا هستم و تا جایی که به درکم از موسیقی مربوط میشد ندا را ترجیح میدادم. اما فضای نفرتی که حول ارمیا و امیرحسین شکل گرفته بود حالم رو بد می کرد…
البته به نظرم این مسیریه که باید طی بشه و وجود یه همچه فضایی چندان هم عجیب نیست. در مورد کیس ارمیا به خصوص این نفرت واکنشی -صد البته ناموجه- ولی قابل فهم به رفتار حکومت و حجاب اجباریه…
اما اونی که خوشحال کنندس نظراتی مثل نظر توست که علیرغم فاصله زیادی که با دین داره -حداکثر فاصله ممکن!- و آسیبی که از این ناحیه دیده اصلا خشمگین نیست
مرسی…
من خواستم فقط یک نکته ای را خدمت خوانندگان نظرات عرض کنم که عزیزان من اینکه رفتار این خانم با اسلام تضاد دارد یا نه را که ما نمیتوانیم تعیین کنیم خود کارشناسان علوم اسلامی تقریبا بعد از فوت پیامبر هنوز نتوانسته اند به یک نظر واحد برسند و یک اسلام داشته باشند و برای همین در حال حاضر چندین فرقه اسلامی رسمی که هیچکدام همدیگر را قبول ندارند و تنها اسلام خودشان را محمدی می دانند وجود دارد فرق غیر رسمی که هرکسی برای خودش و از روی تمایلات خودش ایجاد کرده که بسیار زیاد است و اصلا اسلام هرکسی مثل اثر انگشت می ماند و اسلام دو نفر شبیه هم نیست شاید در آن فیلم معروف(مارمولک) به جای اینکه گفته شد به ازای هر نفر از آدمها راه رسیدن به خدا وجود دارد باید گفته میشد به ازای هر نفر مسلمان یک اسلام خاص وجود دارد به هرحال به نظر من نه شرکت این خانم در آکادمی گوگوش و اول شدنش حجاب را گسترش خواهد داد نه کشف حجاب رضا شاه بی حجابی را گسترش داد که دومیشو دیدیم ما هم بهتره به جای این حرفها سعی کنیم بتوانیم عقاید و طرز رفتارهایی که خودمان دوست نداریم تحمل کنیم و رفتارها و عقایدی که خودمان دوست داریم به دیگران تحمیل نکنیم و مبنای قضاوت خود قرار ندهیم و تا می توانیم از قضاوت دیگران به پرهیزیم-یوسف عندلیب
مشکل روسری ایشان نیست، مشکل ریاکاری ایشان است. ایشان بعد از برنده شدنش، یه سری دروغ هایی گفت، نظیر «من همیشه برنده بودم و شاگرد اول» و … شما خودت اسلامشناسی که منتقد اسلام شدی. سوال من اینه که آیا اسلام ازدواج با مشرک را حرام نکرد ؟ آیا مسیحیان که اعتقاد به 3 گانگی (پدر و پسر و روح القدس) دارند مشرک نیستند؟ آیا در قرآن آمده که رقصیدن و دست دادن با نامحرم یا بغل کردن حرام است ؟ شما چطور می توانید بگویید آخوند ها و حزب اللهی ها به دلیل دزدی و زنا و … ریاکارند و این قرائت جدیدی از اسلام نیست، ولی این خانم ریاکار نیست ؟
یک بار دیگر تکرار میکنم. من نمیتوانم خط کش بگذارم و رفتار این خانم را با قوانین احمقانهی دینی بسنجم که خودم آنها را قبول ندارم و با آن مبارزه میکنم. من همچنین در مورد ریاکار بودن یا نبودن این خانم نظری ندادم. اما همین که این خانم حداقل در یک زمینه از عقلش به جای نظر اسلام استفاده کرده است را به فال نیک میگیرم. برای من عجیب است که چرا دوستان بیدین سعی دارند مسلمانهای غیرافراطی را هم به سمت اسلام «کامل» هل بدهند!
دلیلش خیلی واضحه، چون اینکارشون مثل تزریق پنی سیلین به بدن مرده است! به نظرم اینها حتی اگر کت شلوار بپوشند و کراوات ببندند و سوار پورشه بشوند، هنوز تفکرات بنیادین مثل بهایی ستیزی و همجنسگرا ستیزی و کافرستیزی رهایشان نخواهد کرد … اینها اگر می خواهند مذهبی مدرن باشند، یه دین دیگه اختراع کنند بروند دنبالش، دیگه این شترمرغ بازی ها چیه ؟
امام نقی عزیز، شما به صحفه طرفداران ایشان بروید، به کامنت طرفدارانش نگاه کنید. لقبی که بیشتر به ایشان اختصاص داده شده، بانوی عفیفه و پاکدامن است !!! فکرش رو بکن، بقیه که سر چاک هستند و دامن کوتاه می پوشند و می رقصند، فاحشه اند، ایشان پاکدامن است…
با این بخش حرف شما موافقم. شوربختانه هنوز جامعه ما حجاب را متانت و وقار میداند. مجردها را خطرناک و متاهلین را بی خطر و سربزیر. این خانم هم از این روش برای سوار شدن بر موج احساسات استفاده کرد و به هدفش رسید. از این دسته کم نیستند که اینگونه بر خر مراد سوار شده اند.
نمونه ملایم تر بی خطر بودن متاهلین را در جامعه جوانان خودمان هم میبینیم. که خانمها به دوست پسرانشان می گویند که با فلان دوستش که دوست دختر ندارد صحبت نکنند زیرا خطرناک است و یا پسران هر پسر تنهایی در گروه را به عنوان خطری در دوستیشان می دانند.
دلایلت برای تأخیر در بیخدا شدن مضحک بود! عذاب الهی از نظر شما که اون موقع با خدا بودی یعنی قبول نشدن در کنکور و عدم ترقی در زندگی؟ خیلی ساده تر بود که ببینی که کشورهایی که مردمشون بیخدا هستند کلی ترقی می کنند و هیچ عذاب الهی هم نمی بینند. من به عنوان یک دیندار، خوشحال میشم که افرادی مثل شما که سعی میکنند خودشون رو عقل کل نشون بدهند، نام دیندار رو یدک نمی کشند.
امام بزرگوار آن زمان فقط ۱۶سال داشتند!
بله، من خودم هم گفتم که مضحک بود ولی به وضوح تصور نادری نبود. ما در همین وبلاگ صدها کامنت داشتهایم که ما را از عاقبت کارمان و عذاب الهی ترساندهاند. گمان کنم نصف قرآن هم پیوسته در حال ترساندن مردم از همین عذابهای الهی هست. تو مملکتی که در نماز جمعهاش بین حجاب زنها و زلزله و رویدادهای طبیعی ارتباط برقرار میکنند، گمان نکنم چنین دیدگاهی خیلی عجیب باشد. به هر طریق به عنوان یک بیدین خوشحالم که افرادی مثل شما که «عنوان دیندار را یدک میکشند» حداقل حاضر میشوند نظرات مخالف خودشان را بخوانند :)
Man nmidonam chera enghad in bichahaere morede Naghdo baresi gharar gereft! Fekr konam agar lokht miomad roo sahne enghadr naghd nmishod! Mozookheili sadast yeki doost dare ba roo sari biad yeki doost dare lokht!! Yeki doost dare mibineyeki doost nadare nmibine!enghadr in mozoo pichodast!!! B man che k oon chi doost dare!!
حالا چرا شما این همه از کلمات انگلیسی در مقالات خودتان استفاده می کنید؟ بهتر است در مقاله دیگری این شیوه عجیب ما ایرانی ها را نیز به نقد بکشید! در کجای دنیا از چنین شیوه ای استفاده میشود؟ جدا ما ایرانی ها چرا وقتی زبان دیگری یاد میگیریم و بخصوص وقتی مدتی را در کشور دیگری به سر میبریم ، واژه های زبان خود را از یاد میبریم و به شکل اغراق آمیزی تلاشمان این است که از واژه های دیگری که به طور طبیعی وارد زبان ما نشده اند و در زبان خود واژه برای آن کلمات داریم ، استفاده کنیم؟
واقعا منم برام سواله?مثلا اینجوری بیشتر با سواد و روشن فکر به نظر میرسید???
راستش من هم وقتی مدرسه میرفتم همیشه با افرادی که در میان صحبتشان لغات انگلیسی میپراندند مشکل داشتم. اما از زمان دانشگاه و زمانی که انگلیسیام بهتر شد این موضوع دیگر برایم عذابآور نبود. هر چند وقتی در کلاس استادی یک اصطلاح انگلیسی میگفت سریعا معادل فارسی آن را یادآوری کرده و روی مخ استاد محترم رژه میرفتم. با این حال چون واقعا در زبان فارسی معادل خیلی از لغات تخصصی وجود نداشت این عادت هم به مرور از سر من افتاد.
من بابت اینکه این مورد را خیلی رعایت نمیکنم از شما عذر میخواهم، اما نمیتوانم قول بدهم که دیگر آن را تکرار نکنم. به قول آرش بیخدای عزیز من در اینجا به سبکی که با دوستانم مکاتبه میکنم مینویسم. در دفاع از خودم هم گمان کنم این کلمات را در English 101 یاد بدهند و هر نوآموز زبانی معنی آنها را بداند؛ اگر میخواستم فخر فروشی کنم حداقل از زبان دیگری که بلدم مایه میگذاشتم!
مشکل اینجاست که اینهمه می گویند اسلام این است و آن است اما درعمل فقط از آن ظاهر چادری و ریش و پشمی مانده است یعنی چیزی که در هیچ جای قران به صراحت به آن اشاره نشده است. خب وقتی که اسلام را در این چیزها خلاصه کرد همین می شود. و همه از آن استفاده ابزاری می کنند و برای کوبیدن اسلام نیز همین ها زیر سوال می رود.
دوست عزیز، انتقادهایی که به اسلام میرود به هیچوجه به ریش و چادر محدود نمیشود. اما خوب چون جزو مظاهر اسلام است و از آنجا که متاسفانه اظهار نظر در مورد آن سادهتر است، خیلی از افراد پایشان را فراتر از این موارد نمیگذارند. متاسفانه به نظر من بعضی از دوستان منتقد به اسلام الویتهایشان را درست مرتب نکردهاند و نگرانی من همین است که افرادی مانند شما این برداشت را بکنید که مشکل ما محدود به مواردی (از نظر من حاشیهای) مانند حجاب در اسلام میشود. من از شما دعوت میکنم که از نوشتارهای سایت «زندیق» بازدید بفرمائید تا با ایراداتی که به اسلام، و دین به صورت کلی، وارد میشود آشنا شوید.
مطلب جالب شما را خواندم. راجع به اینکه امام نقی مورد عنایت برخی دوستان قرار گرفته شنیده بودم ولی اینکه کمپینی هم داره برام تازگی داشت. بگذریم. من هم با شما همفکر هستم و خود را خداناباور میخوانم. با حجاب خانم ارمیا یا هر خانم محجه دیگر هیچ مشکلی ندارم تا وقتی که آنها هم به من بی حجاب احترام بگذارند. البته من به ایشان رای ندادم چون اصولا» رای نمیدم. همه چیز رنگ و بوی سیاسی میده. من کلا» با سیاست به این شکلی که وجود داره مشکل دارم. تقاضایی که از دوستان دارم تغییر نوع گفتمان و الفاظ توهین آمیز است. اگر ما قشر روشنفکر جامعه باشیم پس وای به حال جامعه. در ضمن من یک سوالی از ادمین عزیز داشتم که میخوام به صورت خصوصی باهاشون در میان بذارم. اگه میشه ایمیل خودتان را در پاسخ به من بدین. ممنون از لطف شما
زندهباد!
اگر میخواهید پیغامی را برای من ارسال کنید که توسط دیگران خوانده نشود کافی است که در اینجا comment بگذارید و در متن آن کلمهی private را قرار دهید. اگر مورد خیلی حساسی باشد، که بعید میدانم باشد، من به شما ایمیل میزنم. توجه کنید که در طول ۲ سال فعالیت این وبلاگ من تا به حال چنین کاری برای کسی انجام ندادهام. پس میتوانید تقریبا احتمال قریب به یقین بدهید که به پیغام شما پاسخی داده نخواهد شد! متاسفم، ولی من خیلی اجتماعی نیستم ;)
مسئله اینجاست که این برنامه به نوعی ایشان و حجابش و رفتارهایش را خواست و انتخاب اکثریت مردم ایران نشان داد و برای خیلی اینگونه تعبیر شد. اگر اینطور است که جمع کنید این بساط نقی را که وقتی مردم ایران معتقد به روسری حتی با توسری هستند. امام و امامزاده دیگر جای خود دارد برایشان.
ای امام عزیز من مدتیست به برنامه نویسی و کامپیوتر علاقه مند شده ام با دات نت هم بلدم کار کنم.اما من این را هم نمیخواهم چون محیط برنامه نویسی محیطیست که دیگران آفریده اند و ما بازهم اگر بهترین برنامه ها را بنویسیم کابر محسوب میشویم.من میخواهم کار را از پایه یاد بگیرم.در این راستا از مهندسهای زیادی سوال کردم که جوابی نگرفتم تازه فهمیدم اینا مدرک گرفتن و چیز عمیق و پایه ای ای هم نمیدانند فقط یکی از آنها که به نظرم میامد که خودش رفته و کار کرده و یادگرفته به من گفت برو از ساختار فایل شروع کن دو تا کتاب معرفی کرد اما من مردد هستم میخواستم اگر شما اطلاعتی دارید یک راهنمایی بفرمایید
به نظرم اشتباه تشریف آوردید. زنگ پایینی رو بزنید بچه های کامپیوتر الهی اونجا هستند
دوست عزیز، گمان نکنم اینجا محل مناسبی برای پرسش این سوال باشد. فکر کنم این فروم اینترنتی برای شما بیشتر چارهساز باشد. من بیشتر برنامهنویسی علمی کردهام، آن هم با چیزی مانند MATLAB و Mathematica. شما احتمالا میخواهید برنامهسازی سیستمی بکنید و احتمالا ++C را ترجیح دهید. شاید هم مثل عموم افراد بخواهید برنامهنویسی وب کار کنید که برای آن هم Ruby توصیه میگردد. شاید بخواهید FPGA طراحی کنید و نیاز شما VHDL باشد. شاید بخواهید برنامهی بینسکویی بنویسید و Java را انتخاب کنید. شاید بخواهید برنامهتان scalable باشد و Scala را ترجیح دهید. اینقدر پارامترهایی که شما میتوانید در انتخابتان دخالت دهید زیاد و بحثبرانگیر است که همانطور که مشاهده میکنید اظهار نظر در مورد آن در این وبلاگ را کاری عبث و ناقص میکند. من جای شما باشم یک زبان دم دست را انتخاب میکنم و کار روی آن را شروع میکنم. شما وقتی مفهومهای برنامهنویسی را در یک زبان یاد بگیرید، مهاجرتتان به زبانی دیگر کار زمانگیری نخواهد بود. بیش از این نمیخواهم اظهار نظر کنم، ولی توصیه دوستتان برای شروع از file structureها برایم واقعا عجیب است! از شما متشکر میشوم که در اینجا دیگر سوال برنامهنویسی نپرسید. موفق باشید :)
بله گمانم حق با شماست.باید اول حداقل یک زبان را بطور کامل یاد بگیرم تا اینکه از هر کدوم مقداری!!!!
ازبابت فرومی که معرفی کردید ممنونم.
حال میکنم میبینم اماممون این همه کمالات داره !
نه عزیز اشتباه نیومدم.من از نوشته های ادمین متوجه شدم که ایشان با این مباحث آشنا هست و میتونن با راهنمایی مرا از سر در گمی نجات دهند. اما کامپیوتر الهی رو خوب اومدی تو ایران یکی از دوستام که مهندسی نرم افزار گرفته بود فقط میتونست با اکسل کار کنه !!! چیز دیگه ای هم بلد نبود وقتی ازش در مورد برنامه نویسی سوال میکردم همش بحثو به اکسل میکشوند در واقع چیز زیادی یادنگرفته بود ولی به زور هم که شده میخواست که من فکر کنم اون استاده.
اما امام ما داناست!!!!!!!!
امام حان می خواهند رشته ای را که میخوانی در بیاورند :))
هممم، من ترجیح میدهم که اینطور فکر نکنم. البته من جایی نمیخوابم که زیرم آب برود D: من در رزومهام زبانهای برنامهنویسی که بلدم را قید نکردهام، پس احتمالا مشکلی پیش نخواهد آمد. کلا من روی اینترنت آدم low profile ای هستم. بعضی از این اطلاعاتی هم که میدهم از روی قصد منحرفکننده است ;)
ای بابا چرا همش فکرتون دنبال فریب و توطئه میگرده. به قول حکیم بهرام مشیری » به ریش پرخون حبیب بن مظاهر و گلوی بریده ی حسین تشنه لب» من فقط میخوام از سر در گمی در بیام چون احساس میکنم عمرم داره تلف میشه از هرکسی هم میخوای سوال کنی باید دو ساعت کلاس گذاشتنشو تحمل کنی آخرشم هیچی بهت نمیگه. من امید داشتم کسی بتونه بهم کمک کنه.
—————-
اما اگه فکر میکنید امنیتتون به خطر میفته حق دارید که جواب ندید
—————————
اما یه پیشنهاد : در مورد آزادی بیان و فلسفه ی اون و محدودیتهاش(سخن نفرت زا – سخن نژاد پرستانه و….) در غرب چیزی بنویسید. چون احساس میکنم مسلمونا در این باب حرف زور میزنن یعنی اینکه اونا میگن ما حق تبلیغ عقایدمون رو داریم اما کسی که با عقاید ما مخالف است و عقاید ما را مضر میداند حق نداره عقاید ما رو به نقد بگیره(طنز هم را بنده نوعی نقد میدانم) و در صورت نقد عقایدمان منتقدین کافرند و باید کشته شوند و…..
اونا نمیدونن که وقتی عقایدی تبلیغ و منتشر میشن دیگه فقط مال اونا نیست بلکه متعلق به جامعه است و هرکسی حق داره در برابرش واکنش نشون بده مثلا یکی موافقه خوب میاد با اونا همصدا میشه یکی مخالفه خوب اونم حق داره حرفشو بزنه و مخالفت ونقدشو اعلام کنه/نمیشه گفت چون عقاید من مقدسن من حق دارم تبلیغشون کنم ولی کسی حق نداره حرفی بزنه و اگر کسی حرفی زد کافر و محاربه و…. است و جوابش مرگ و خشونت
———————————-
من میخوام که گاها مثل همین پست مطالبی جدی بنویسید بویژه در باب آزادی بیان و…
اینم اضافه کنم که مسلمونا جز اینکه حق تبلیغ و تحمیل عقایدشون و بستن دهان منتقدینشون رو حق خودشون میدونن حتی نمیتونن قبول کنن که دیگران هم تبلیغ عقاید و دین خودشون رو دارن میگن مثلا مسیحیها و زردشتیها و…. هم حق ندارند دینشون رو تبلیغ کنن
من نمیدونم چرا این منطق ساده رو نمیتونن بپذیرن که همونطور که اونا حق نشر و تبلیغ عقایدشون رو دارن ادیان و عقاید دیگر هم همین حق رو دارن .نمیدونم کجای این قضیه درکش مشکله!!!!!!!!!!!!
مسلمین عزیز قبل از فحاشی یه خورده فکر کنید
امام جان، شما یک سفسطه دیگر کردید که بهش می گن قیاس مع الفارق … اینکه هایده یا شهره در مدح علی و رضا خوندند، دلیلی بر ریاکاری ارمیا نیست. هممون بچه مسلمون بودیم یه زمانی … همه مون یه زمانی زیارت عاشورا می خوندیم و می رفتیم مشهد زیارت رضا . خب چون الان این کارها رو می کردیم، دلیل میشه که خفه شیم ؟ اگر الان با وجود کافر یا ملحد بودمان بریم زیارت رضا، اون وقت ما هم ریاکار میشیم. حتی گاهی آدم مجبوره از ترس قضاوت دیگران، جلوشون نماز هم بخونه تا نگن این بی دین و ایمانه… ولی نه توی اروپای آزاد و در شرایط اختیاری، اینجا دیگه تظاهر پسندیده نیست.
شجریان رپر نیست، پاپ نمی خونه، فقط سنتی می خونه، ربنای شجریان هم تضادی با موسیقی هاش ایجاد نمی کنه
این خانم فارغ التحصیل دانشگاه ایرانه… به عربی مسلطه، بهتر از من و تو می دونه احکام اسلامی چه چیزهایی هستند. اون فقط می خواست مردم رو خر کنه، که خب با واکنش موافق مردم هم روبرو شد.
به نظر خود من مقایسهی بی ربطی نبود. بالاخره همهی این افراد در صنعت موسیقی و آواز خوانی کار میکنند. نظری هم ندادم که این خانم ریاکار هست یا نه. اتفاقا من نظر منفی به این خانم ندارم. راستش در خارج از کشور هنوز وقتی کسی از من میپرسه که به چی اعتقاد داری، من یک لحظه فکر میکنم تا جواب بدم. و شاید عجیب باشه، ولی بسته به طرف صحبتم، اگر بهش نگم که بهت مربوط نیست، در بعضی مواقع ممکنه به جای atheist جواب بدهم nonreligious muslim! چون تجربه به من نشان داده که وقتی میگی بیخدا هستی، باید دو ساعت در مورد اراجیف مذهبی صحبت کنی، ولی اگه بگی مسلمان غیرمذهبی هستی، میتونی از این مورد بگذری و در مورد چیزای جذابتر صحبت کنی. راستش، من دوست ندارم حتی بخش زیادی از عمر کوتاه و با ارزشم را صرف مخالفت با دین کنم، و از این جهت کمی خودخواه هستم. برای همین است که برای افرادی مثل آرش بیخدا که وقت ارزشمند خودشان را صرف این مسئله و در نتیجه بهبود جامعه میکنند احترام زیادی قائلم و بعضا از نتبلی خودم خجالت میکشم. بگذریم، داشتم میگفتم که من بیخدا، در خارج از کشور هم شرایطی برایم پیش میآید که ترجیح میدهم بگویم مسلمان هستم! حالا شما قضاوت کنید که من چقدر دورو و hypocrite هستم.
منظورت nonreligion ex-muslim هست دیگه ؟ مسلمان بی دین که معنی نمیده .
نه خیر دوست عزیز. اولا کلمهی nonreligion اصلا صفت نیست و عبارت شما کلا از لحاظ گرامری تو باقالیاست! من گفتم non-religious که یک adjective است! و بعد اینکه معنای آن میشود «مسلمان غیرمذهبی» نه «مسلمان بیدین»! من از خیلیها شنیدهام که بگویند nonreligious christian هستند که یعنی اسماً مسیحی هستند ولی نه کلیسا میروند و نه فرایض دینشان را انجام میدهند. بعد اینکه مگر ex-muslim بادین هم میشود؟ D: البته ممکن است مثلا مسیحی یا زرتشتی شود که آن موقع از چاه در آمده و به چاله میافتد.
خب دیگه امام نقی جان همه که مثل شما امکانات نداشتند امام بشوند، بروند خارج … یکی هم مثل من پول و مایه بود، تبدیل به شمقدر شد. شما به اون هاله نورت ببخش…
قصد اسائه ادب نداشتم قربان.
Just tell those Kuffar I Am Muslim by Birth, AtheoNaghavi by Choice
I’ll certainly do :)
من بیشتر جذب اون قسمتی شدم که گفتی دین رو کنار گذاشتم و گفتی می ترسم بلایی سرم بیاد اما نیومد الان بدترین بلای عالم یعنی کافری سرت اومده اگه دست و پاهای یک انسانی که هدایت شده و دین رو با دلیل و برهان و شهود برای خودش اثبات کرده رو ببرین تا کافر شه کافر نمی شه 4 چیز از هربلایی تو دنیا بدتره1-شرک2-کفر3- منافق بودن 4- که از همه بدتره و باعث شه مورد قبلی می شه نداشتن امام معصوم است که به بهترین نوع انسان ها را هدایت کند تو داخل این پست اگه اشتباه نکرده باشم مردم رو به کفر دعوت کردی (در واقع نشون با دادی جدایی از اسلام هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد) همچنین گفتی امامان شیعه را مسخره نمی کنی اما از عکسی که برای امام نقی درست کردی پیداست که مسخره می کنی . جامعه ای که شما میگی که هرکس دینی مختلف داشته باشد فقط برای زمانی خوب است که دشمنان چشم به آن کشور نداشته باشند در چنین جامعه ای ارزش های متفاوتی برای هر کس وجود دارد مثلا ارزش مسلمان انجام ندادن گناه و امربه معروف و نهی از منکر است و ارزش شیطان پرستان
انجام گناهان چه صغیره چه کبیره و دعوت دیگران به شیطان پرستی در این جامعه تفرقه رواج پیدا می کند و مطمئنا جنگ داخلی صورت میگیرد حالا شما فکر کن که چندین عقیده وجود داشته باشد همه می خواهند برتری خود را بر دیگری اعلا م کنند .همه ی مردم باید هدایت شوند و من مطمئن هست که اگر دین اسلم به گوش مردم جامعه ای که همه کافر هستند برسد همه مسلمان می شوند . در زمان پیغمبر به تدریج تعداد مسلمانان افزوده شد
حال دین اسلام روشن تر از قبل شده زیرا عقل ها کامل تر شده حال اگر بشتر مردم یک ملت از یک دین باشند
آن کشور هرگز دچار تفرقه نمی شود
گفتم میترسیدم که بلایی سرم بیاد و بعدا هم اشاره کردم که این ترس من عقلانی نبود. بیخدایی قرار نیست موجب خوشبختی کسی بشه. بیخدایی یک دین نیست که برای ما برنامهای چیده باشه. اشتراک من با یک بیخدای دیگر تنها این است که اسیر باورهای غلط دینی نشدهایم. حال اگر آن فرد به سکولاریسم و لیبرالیسم هم معتقد باشد، اشتراکات من با او بیشتر خواهد بود.
راستی، من نگفتم امامان شیعه را مسخره نمیکنم، گفتم سعی میکنم با وجود به طنز و سخره گرفتن دین اسلام، نفرت پراکنی نکنم. بقیهی صحبتهایتان واقعا ارزش پاسخ دادن ندارد. مثلا من نمیدانم با چه مشاهداتی دریافتهاید که این چهار موردی که نام بردهاید بدترین بلایا در دنیا هست؟! حتما قرآن گفته!
دوست عزيز
زن ستيزي ما ايراني ها ربطي به تقي و نقي ندارد
ما مردان! ايراني مي خواهيم براي زنها تعيين تكليف كنيم، چرا كه به آنها بمانند ساير دارايي ها نگاه مي كنيم. مثال معروفش همينه كه ما همه زن رو عريان مي خواهيم اما نه زن و مادر و خواهر خودمون. اگر بقيه به آنها چپ نگاه كنند انگار مالمان را دزديده اند
تا وقتي براي زن به عنوان يك انسان ارزش قائل نشويم اين بحثها همه اش بي فايده است
شما هم به جاي اين مسخره كردنهاي بي حاصل راهي را در طنز پيدا كن كه نشان دهد چقدر رفتارهاي خودخواهانه ما ايراني ها زشت و بد است.
بازتاب: Iranian Singer Ermia’s Show Biz Veil · Global Voices
بازتاب: Iranian Singer Ermia’s Show Biz Veil · Global Voices به فارسی