به یکی میگن چند تا امام داریم؟ میگه ۱۳تا؛ بعد میشمره. بهش میگن ولی ابوالفضل که امام نبود. طرف میگه ببین میخوای کم کنی از همون تقی ونقی کم کن!
مظلومیت امام نقی و پدرشان
به یکی میگن چند تا امام داریم؟ میگه ۱۳تا؛ بعد میشمره. بهش میگن ولی ابوالفضل که امام نبود. طرف میگه ببین میخوای کم کنی از همون تقی ونقی کم کن!
مظلومیت امام نقی و پدرشان
شاید اگه به جای گیر کردن آستین امام علی به در، انگشت کوچیکهی پاشون به پایهی مبل میخورد ایشون الان در بین ما بودند.
امام نقی – افسوسها
امام سجاد وقتایی که حوصلشون سر میرفته با کپسول اکسیژنشون بازی میکردن. بس که مریض بودن.
به امام نقی میگن بزرگترین آرزوت چیه؟ میگه اسمم رو روی شله زرد بنویسن.
امام حسین گفتن با شماره سه چراغا رو خاموش میکنم. بعد گفتن یک دو … سیبزمینی. یهو میبینن امام سجاد نیم خیز شده. میگن بارک الله علی بارک الله.
ناگفتههای کربلا به روایت امام نقی (ع)
قرار بود امام سجاد تو سجده شهید بشن که فیلمنامه رو اشتباه دادن امام علی.
پشت پردهی مرگ امامان – به روابت امام نقی (ع)
کافر مسلمان خوار نزد امام آمد و پرسید:
– آیا در طراحی و خلقت خدا نقصی هم وجود دارد؟
امام پاسخ دادند: خیر!
– آیا خداوند کار بیهوده هم میکند؟
مجددا پاسخ دادند: خیر!
کافر مسلمان خوار بلافاصله ادامه داد: پس چرا خداوند برای آلت تناسلی مردان پوست اضافی طراحی کرده و بعد هم گفته اینو من اشتباهی اونجا اضافه کردم، خود شما ببردیدش بیاندازید دور؟!
امام بهت زده رو به دوربین فرمودند: عجب گیری افتادیم ما از دست اینا!
لطایفة الکافرین، همون جلدی که نقویان عاشقش هستند!
حضرت عفیر (س) به همراه شیخ ابولاشی سوار بر پراید گوجهای هاچ بک شمقدر از مسجد برمیگشتند. ابولاشی رو به عفیر کرد و فرمود: راستی ای عفیر، چه شد که به امام ایمان آوردی؟
عفیر فرمود: ای لاشی! تو به یاد نداری. جوانتر که بودم حتی از تو هم لاشیتر بودم تا اینکه یکی از معجزات امام مرا متحول کرد.
ابولاشی فرمود: کدام معجزه؟ آیا شق بالقمر بود یا معجزه سخن با حیوانات؟ آیا معراج بود یا ذوالنعوظ بیضا؟
عفیر فرمود: هیچ کدام! آن معجزه امام در عنتخابات سامرا بود. امام آنچنان معجزهای کرد که مردمی که از آخوندها بیزار بودند و آنها را مایه بدبختی خود میدانستند، با اشتیاق به یک آخوند رای دادند و سپس از خوشحالیِ پیروزی وی کف و خون بالا آوردند و تا ساعتها در خیابانهای سامرا با باسنشان بندری میزدند و راه میرفتند.
در همین لحظه شمقدر عربدهای کشید و گردن دراز خود را از پنجره بیرون آورد تا به دافهای اسمی ماشین بقلی سیخونکی بزند.
از کتاب معجزه قرن
روزی ارشمیدس در بازار سامرا می دويد و فریاد می زد: يافتم، يافتم!
امام نقی جلويش را گرفت و گفت: پس سهم ما چى؟
جمعی از پارسیان بر امام وارد شدند و به حضرتش معترض شدند که چرا بر منبرش خلیج پارسی را خلیج عـربی نامیده است؟ امام نام تک تک آنها را پرسید و پارسیان چنین جواب دادند: اصغر، عباس، رضا، حسین، تقی، جعغر و بعد امام نام فرزندان آنها را پرسید و چنین جوابی گرفت: غلامرضا، زینب، غلامحسین، غلامعلی، فاطمه، غلامعباس، علیاصغر و… سپس امام فرمود: در شگفتم از شما پارسیان که نام عزیزانتان را عربی مینهید و نام خلیج را پارسی میخواهید.
معیارهای دوگانه پارسیان – همه صفحات
روزی ابولاشی مشغول تماشای فیلم هری پاتر بود. همین که هری سوار جاروی خود شد، امام نقی درب را باز کرد و با دیدن این صحنه سری به نشانه تاسف تکان داد و فرمود: این فیلمها را فراماسونرها میسازند تا شما را از اسلام باز دارند. آخر مگر میشود جارو پرواز کند؟ سپس سوار الاغ محبوب خود شد و به آسمان رفت تا چغلی ابولاشی را پیش الله بکند.
ابالاش از امامنقی (ع) نقل میکند که میفرمود: هرگاه بندهای گریه میکند و خدا را صدا میزند و از او کمک میخواهد، خدا هم گریه میکند و میگوید کاش واقعا وجود داشتم و میتوانستم کاری برایت بکنم.
روزی «رنه دکارت» خدمت امام نقی (ع) رسید و خطاب به ایشان گفت: من میاندیشم، پس هستم!
امام بیدرنگ آن ملعون را دونیم کرده و گلخنده زنان فرمودند: من نمیاندیشم، پس نیستی!
– دستتو یه ذره بیار بالاتر، آها آفرین، نباید دستت بلرزه.
– خوبه اینطورى؟
– آره بد نیست. چشم چپتو ببند، با چشم راست نشونه بگیر، خوبه، حالا شلیک کن…
امام نقى(ع) در کلاسهاى آموزش مداحى
حضرت امام نقی (ع) در سخنرانی باشکوهی در جمع امت همیشه درصحنه فرمودند: اکنون دوران اعتدال است… مردم از افراط و تندرویها خسته شده اند… همه باید حقوق شهروندی یکسان داشته باشند… سخنرانی حضرت با شعار «یا نقی مچکریم» ملت و اجرای مراسم اعدام چند زندانی سیاسی و کافر نجس ادامه یافت و حضرت در انتهای مراسم نیز منشور حقوق شهروندی را در حلق چند سوال کننده فضول فرو نمودند…
چگونه فرو کنیم؟ – صفحه ۱۳۹۲
امام در مجلسی مشغول تشریح حقوق زن در اسلام بودند اما از آنجا که زود خسته و کسل شدند به تشریح آناتومی زنان پرداختند.
ابولاشی به امام نقی گفت: دو بانوی کارگر فلسطینی خودشون رو به خاطر آتش سوزی از پنجره ساختمانی پرت کردند.
امام شروع به گریه کردن نمود.
ابولاشی گفت: شوخی کردم، ایرانی بودند.
امام تبسمی کرد و فرمود: از دست تو [ابو]لاشی.
سازمان نظام وظیفه عمومی کل کشور از تغییر نام معافیت پزشکی، به معافیت امام سجاد (ع) خبر داد.
این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
وگرنه رمضان تا حالا چند بار کلک اسلامو کنده بود!
امام نقی – در باب اثرات فشار بیش از حد
«رهبر من آن پوفیوزی است که ۸ سال پی در پی رید و کونش پاره نشد.»
امامنقی جماع الله علیه – در حسرت معجزه – ص ۱۲